مشکل عجیب گریم پژمان جمشیدی در یک فیلم سینمایی
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۷۲۰۹۳
آفتابنیوز :
مشکلی که پیشتر و به کرات در مورد فیلمهای ایرانی وجود داشته و نقد منتقدان را برمی انگیخت این بود که فیلم نامههایی که به خوبی شروع میکنند به خوبی تمام نمیکنند و پایان بندی ضعیف یکی از پرتکرارترین مشکلات در تولیدات سینمایی بود. در سالهای اخیر، اما شاهد تولیداتی هستیم که نه تنها مشکل پایان بندی را حل نکرده اند بلکه شروع و روایت ضعیفی هم دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بی مادر یکی از دقیقترین مصادیق چنین فیلم نامههایی است؛ فیلمنامههایی که با شکلی عجیب و بی سر و ته جلو میروند و مخاطب را سردرگم میکنند؛ مشکل بی مادر در جایی تشدید میشود که این بی قاعدگی فیلمنامه با اجرای بد بازیگران همراه میشود و ملغمهای بی مفهوم را رقم میزند.
مرجان با بازی میترا حجار یک پزشک زنان و زایمان است که با همسرش امیرعلی با بازی امیرآقایی که او هم یک پزشک (روانکاو) است زندگی به ظاهر جذاب و مرفهی دارند و تنها کمبودشان بچه دار نشدن آنهاست. کمبودی که برای جبرانش با اصرار مرجان به سراغ یک رحم اجارهای میروند و در این مسیر با مهروز با بازی پردیس پورعابدینی آشنا میشوند؛ مادری که فرزندی بیمار دارد که در نوبت پیوند کلیه قرار دارد.
مرجان قول هزینه جراحی پسر مهروز به نام عرفان را میدهد و مهروز به اجاره رحم خود در ازای بهبودی فرزندش تن میدهد و داستان زندگی این سه نفر از اینجا به همدیگر گره میخورد.
این قصه به رقم پردازشهای بسیاری که پیش از این در فیلمها و قصههای گوناگونی دنبال شده است در صورت داشتن یک فیلمنامه منسجم و استخوان دار میتوانست به اثری دیدنی و جذاب بدل شود چرا که ترکیب بازیگرانش هم پیش از این امتحان خود را پس داده بودند که به صورت بالقوه توانایی روایت قصهای خوب را داشتند؛ در غیاب یک فیلمنامه خوب، اما همه چیز از دست میرود و بازیگران بی مادر یکی از بی کیفیتترین نسخههای خود را به تصویر میکشند.
مثلا پژمان جمشیدی که در کارنامه بازیگری خود عمدتا از پس نقشهای کمدی و جدی به شکل قابل قبولی برآمده است در این فیلم به رغم تلاشی که برای یک اجرای متفاوت دارد، اما به دلیل مشکلاتی، چون ضعف فیلمنامه و گریم مصنوعی (شکم بند پروتزی که در سکانسهایی به شکلی خنده دار قابل تشخیص است) و... چنان که باید از پس ایفای نقش برنمی آید.
یکی از مشکلاتی که فیلمنامه در کیفیت بازی بازیگران ایجاد کرده این است که نمیتوان با هیچکدام از شخصیتها همراهی یا همدردی کرد. نه حسادتهای مرجان قابل باور است و نه مادرانگی مهروز؛ نه رفتارها و دیالوگهای امیرعلی به یک روانکار شباهت دارد و نه پرخاشگریها و فریادهای پژمان جمشیدی در نقش برادر سنتی و متعصب مهروز قابل باور است.
در نهایت قصه در جاانداختن گره هایش خوب پیش نمیرود و موفق نمیشود در موضوعاتی که تلاش دارد به مخاطب منتقل کند (مثلا احساس مادرانگی مهروز در غم از دست دادن فرزندی و شادی متولد شدن فرزندی دیگر یا حسادتهای مرجان از توجه همسرش به مهروز و یا رابطه امیرعلی با مهروز) به عمق برود و همراهی بیننده را به دست آورد.
در این میان مخاطب ناچار است تا از میان دیالوگهای بی ربط و در هم و برهم بازیگران تلاش کند تا خط داستانی مورد نظر فیلمساز را پیدا کرده و براین اساس به درکی از مفهوم ملحوظ نظر فیلم برسد. بی مادر بی شک یکی از ضعیفترین ساختههای سالهای اخیر است که تلاش میکند تا با بستر قراردادن تقابل قشر ضعیف و غنی جامعه قصهای تکراری را تکرار کند.
بی مادر فیلمی به نویسندگی و کارگردانی سید مرتضی فاطمی و تهیهکنندگی علی اوجی و محمدرضا مصباح محصول سال ۱۴۰۰ است که در بخش سودای سیمرغ چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
منبع: خبرگزاری ایرنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: فیلم سینمایی پژمان جمشیدی بی مادر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۷۲۰۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستمزدم برای «فسیل» به اندازه ارقامِ انجمن فیلمنامهنویسان هم نبود!
به گزارش قدس آنلاین، هفته گذشته بیانیه صنفی انجمن فیلمنامهنویسان خانه سینما منتشر شد که در آن علیرغم اذعان به کم بودن دستمزدهای پیشنهادی نویسندگان برای سال پیشرو، قیمتهای پایه برای نگارش فیلمنامه سینمایی و تلویزیونی اعلام شد.
در این بیانیه دستمزد نوشتن یک فیلمنامه کامل سینمایی ۵۰۰ میلیون تومان و بالاترین رقم بود. دستمزد نگارش هر قسمت سریال تلویزیونی ۸۰ میلیون تومان و جالب آنکه این رقم برای هر قسمت سریال نمایش خانگی، ۱۲۰ و ۱۵۰ میلیون تومان اعلام شده بود. به بهانه این بیانیه و ارقام اعلام شده با حمزه صالحی، نویسنده و فیلمنامهنویس فسیل و بسیاری از فیلمهای کمدی چند سال اخیر به گفتوگو نشستیم.
صالحی در واکنش به قیمتها و درصد تحقق آن برای نویسندگان گفت: با توجه به اینکه رقم دستمزد برای کارگردانها و بازیگرها افزایش پیدا کرده طبیعتا قیمت نوشتن فیلمنامه هم باید افزایش پیدا کند. اگر دو سال پیش قیمت نوشتن یک فیلمنامه ۷۰ میلیون تومان بود برای شرایط فعلی طبیعتا باید بیشتر باشد اما من فکر نمیکنم اعداد اعلامی جدید هم محقق شود.
صالحی ادامه داد: واضح است که ما سازوکار درستی نداریم. در دنیا مبلغ دستمزد برای فیلمنامهنویس، یک درصدی از قیمت پروژه است؛ مثلا در ترکیه بین ۷ تا ۱۱ درصد پروژه را به فیلمنامه اختصاص میدهند اما اینجا اینگونه نیست.
بدون سازوکار درست، ارگانها و دفاتر خصوصی این ارقام را جدی نمیگیرند
نویسنده فیلم بخارست با بیان آنکه با اعلام ارقام از سوی انجمن مخالف نیست، توضیح داد: من مخالف این نیستم که عدد اعلام شود اما مکانیسم اجرایی برای محقق کردن آن نداریم. باید تکلیفی به ارگانها اعلام شود و دفاتر خصوصی سازوکاری داشته باشند تا ملزم شوند این عدد را رعایت کنند. تا وقتی که هیچ تکلیفی به عهده ارگانها یا تهیهکننده نباشد با شما چانه میزنند و آن عدد را دریافت نمیکنید.
این نویسنده در پاسخ به اینکه چرا این اتفاق بیشتر برای نویسندهها در سینما رخ میدهد، افزود: کارگردان باید مجوز بگیرد تا نامش به عنوان کارگردان یک اثر ثبت شود ولی در فیلمنامهنویسی مجوزی نداریم و هر کس اراده کند میتواند فیلمنامه بنویسد.
او ادامه داد: از این رو در بازار قیمتشکنی اتفاق میافتد و اگر میزان دریافتی شما عدد بالایی باشد با شما کار نمیکنند چراکه قیمتهای خیلی پایینتری وجود دارد. قیمت را نصف میکنند و با یک فیلمنامهنویس دیگر کار میکنند.
نویسنده فیلم انفرادی با اشاره به نقش انجمن فیلمنامهنویسان گفت: در کانون فیلمنامه تعامل وجود دارد و مشکل از سوی آنها نیست. کانون باید برای ارشاد مکانیسمی تعریف کند تا این را یک تکلیف برای ارگانها و دفاتر بداند. حتی نه برای سقف قیمت اما حداقل برای کف دستمزد یک عددی تعیین شود.
در این بیانیه حتی قیمتها به تفکیک ژانر نوشته نشدهاند!صالحی بیانیه منتشرشده را فاقد دستهبندی دانست و ادامه داد: در این بیانیه حتی آثار از نظر ژانری دستهبندی نشدهاند و کسوت و سابقه نویسنده دسته بندی نشده است. مشکل اجرایی همین است که یک عدد برای تمام شرایط اعلام میشود؛ در صورتی که شرایط فیلمنامه اجتماعی و کمدی زمین تا آسمان فرق میکند.
وی افزود: من هم اگر فیلمنامه اجتماعی بنویسم با قیمت کمتری این کار را میکنم چراکه سینمای اجتماعی، سینمای حمایتی است. همه میدانیم که بودجه تهیهکننده برای چنین آثاری، مانند فیلم کمدی نیست، حتی بازیگری که برای فیلم کمدی ۳ میلیارد پیشنهاد میدهد برای فیلم اجتماعی با ۶۰۰ یا ۷۰۰ میلیون تومان هم کار میکند.
او با اشاره به وضعیت متفاوت در پلتفرمها، دستهبندی دستمزدها را مهم دانست و افزود: در پلفترم، ژانر اجتماعی اقبال بیشتری دارد آنجا میتوان این نسبت را برعکس کرد یا به هم نزدیک کرد اما عددی که برای دستمزد نوشتن هر اپیزود در پلتفرمها هم اعلام شده احتمال خیلی ضعیفی دارد که محقق شود مگر برای پروژههای خاص و تاریخی.
فیلمنامه اجتماعی با ۵۰ تا ۷۰ میلیون خرید و فروش میشود
نویسنده تگزاس۲ با بیان اینکه ارقام اعلام شده حتی به فیلمهای کمدی هم تعلق نمیگیرد، گفت: در ژانر کمدی شاید من جزو کسانی باشم که دستمزد مناسبتری دریافت میکنم اما این قیمتی که اعلام شده حتی به من هم تعلق نمیگیرد. دستمزد نوشتن فیلمنامه اجتماعی خیلی از این کمتر است و در جریانم که با ۵۰ یا ۷۰ میلیون فیلمنامه اجتماعی خرید و فروش میشود.
صالحی در نهایت با اشاره به پرفروشترین فیلم سینمای ایران پس از انقلاب یعنی فسیل که نوشتن فیلمنامه آن برعهده خودش بوده، گفت: در پروژه فیلم فسیل با فروش میلیاردی که داشت هم قیمت نگارش سال گذشته، به من تعلق نگرفت. من خیلی وقت است با آقای عامریان کار میکنم و رویه ایشان به این ترتیب است که وقتی فیلمی میفروشد، خودشان یک هدیه در نظر میگیرند.
منبع: خبرگزاری ایرنا